loading...

روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

نگران فردایت نباش ،خدا از قبل آنجاست:)

بازدید : 841
جمعه 1 خرداد 1399 زمان : 13:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

روزمرگی های یک نیمــــــچه روانشناس!

این طپش قلب و سوزشش،این چشای تار دارن میگن ک تو ،بی تظاهر و بی اغراق، برای من خیلی عزیز بودی

قلبم با هرکلمه صحبت تو ذهنم یا نوشتن مچاله میشه و بعدش‌ی نفس عمیق سوزناک...

نمیدونم میتونم بیام ببینم رو دستای مردا،رو آسمونا با اشک و زجه دارن راهیت میکنن ک بری خونه ابدیت یا ن

اما خودت میدونی که خیلی دلم میخاد بیام

اگه توام بخوای ک باورم شه،،بخوای ک اروم بگیرم و قبول کنم که واقعا رفتی،به خدا میگی و من بی فکر و خیال بی استرس،میدونم که اگه خدا بخواد تو مراسم خداحافظی باشم،خودش جور میکنه که بیام و از نزدیک بهت بگم یکی از اونایی بودی ک تو اعماق قلب من جا داشتن از بچگی و داداش بزرگم بودی،بگم ک همیشه یادت میمونم و قلبم اروم میگیره وقتی ببینه راحت خوابیدی بی دغدغه...

اگرم ک تو نخای و خدا نخواد....

میرم تو اتاق و در و میبندم و سر سجاده اشک میریزم و خلوت میکنم و واست دعا میکنم ک اروم بخوابی و ارامش داشته باشی و خونه جدیدت و دوست داشته باشی مهربونم💔

پ.ن:

باهر عکسی که واست استوری میکنن قلبم درد میگیره...

پ.ن تر:

دیگه آزاد شدیا...مثل پرنده‌ها رها شدی...یادت نره دعا کنی ،یکی آرزوشه که اونجا باشه و باهات وداع کنه

وگرنه یه حسرت مثل یه سرب داغ تا ابد رو قلبش جا خوش میکنه....💔

پ.ن ترین:ریحانه میگه پنجشنبه عروسی پسرعموته نمیخوای بیای؟میخوام رو سرش نقل بریزم نمیخوای بیای؟چ کنمممممممم ک چاره‌‌‌ای جز گریه ندارمممممممممممممممم ندارممممممممممممممممممم ندارمممممممممممممم😭💔

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 25
  • بازدید کننده امروز : 21
  • باردید دیروز : 4
  • بازدید کننده دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 40
  • بازدید ماه : 365
  • بازدید سال : 1127
  • بازدید کلی : 47158
  • کدهای اختصاصی